نتایج جستجو برای عبارت :

دلگیر مباش

زنهار! متکبر و خویشتن‌دوست مباش. تکبر، رونده را از راه منحرف می‌دارد و خردمند را به حمق و نادانی می‌کشاند. از ثروت دنیا برخوردار باش؛ بنوش و بنوشان، بپوش و بپوشان. همچون نابخردان حریص مباش که روزگاری به خون جگر دینار و درهم گِرد می‌آورند و سرانجام به دست بازماندگان سپرده، خود با کفنی ناچیز جهان را بدرود می‌گویند. این تیره‌بختان در حقیقت خزانه‌ی غیرند و حَمال مظالم.
|علی به فرزند فاطمه چه گفت_ ابوالفضل صادقی|
این جملات رو چندبار باید خوان
راز هایت را به دو نفر بگو..."خودت و خدایت "در تنگنا به دو چیز تکیه کن..."صبر و دعا"در دنیا مراقب دو چیز باش..."پدر و مادر"از دو چیز نترس که به دست خداست..."روزی و مرگ"و به یک چیز هیچ وقت خیانت نکن..."رفاقت"تا وقتی نگاه خدا به سوی توست از روی گرداندن دیگران غمگین مباش...
دانلود آهنگ انسان از بابک رادمنش با لینک مستقیم و کیفیت اصلی همراه با متن آهنگ
دانلود آهنگ بابک رادمنش انسان
دانلود آهنگ بابک رادمنش انسانزندگی را گر توانستی به کام یک نفر شیرین کنی
یا غبار غصه ها را شستشو از خاطر مسکین کنی
حال فریاد زن در کوی و برزن که انسانم من
آری انسانم من
عبید خدا خانه آباد شد
دلش از غم و غصه آزاد شد
نبخشد خدا بنده ای را که او ز ناشادی دیگران شاد شد
زندگی را گر توانستی به کام یک نفر شیرینی کنی
یا غبار غصه ها را شستشو از خاط
آنکه خم شود به دستگیری کمتر از خود، آنکه سر به زیر کند، تن به زیر کند، نه به سجده‌ی ترس و اوهام و عذاب،‌ نه چون بزدلان، که همچو دلیران تن فرو کشد به دستگیری آنکه نمی‌تواند، بهر او بهشت‌ها سر خم می‌کنند و آسمان‌ها دامن می‌شکنند و به رقص در می‌آیند و آغوش می‌گشایند.
آنکه عربده‌کشی کند، و دامن و پرچم این و آن آتش زند و عوعو و عرعر کند و از دیوارها بالا رود، ادّعا و تظاهر و زاهدی و بوزینگی کند،‌ چنین پست و حقیر و «گریزان» - چنان که دیدید و خواه
«٦٠»اَلْحَقُّ‌ مِنْ‌ رَبِّکَ‌ فَلا تَکُنْ‌ مِنَ‌ الْمُمْتَرِینَ‌ حق،همان است که از جانب پروردگار توست،پس از تردیدکنندگان مباش. نکته‌ها: کلمه‌ى«مُمتَرین»از«مِرْیة»به معناى شک و تردید است.عین این آیه در سوره‌ى
ادامه مطلب
 
این رقص موج زلف خروشندهء‌ تو نیستاین سیب سرخ ساختگی، خندهء تو نیست
ای حُسنت از تکلّف آرایه بی نیازاغراق صنعتی است که زیبندهء تو نیست
در فکر دلبری ز من بی‌نوا مباشصیدی چنین حقیر، برازندهء‌ تو نیست
شب‌های مه گرفته‌ مرداب بخت منای ماه! جای رقص درخشنده‌ء تو نیست
گمراهی مرا به حساب تو می‌ نهنداین کسر شأن چشم فریبندهء تو نیست
ای عمر! چیستی که به هرحال عاقبتجز حسرت گذشته در آینده‌ء تو نیست
 
بسم الله الرحمن الرحیم
یا فارس الحجاز ادرکنی الساعه
مولایمان امام محمد باقرالعلوم به ابا ربیع فرمودند
ای ابا ربیع
ریاست را طلب مکن
دنباله رئیس هم مباش
به بهانه ما اهل بیت هم از مردم نخور که
خداوند بیچاره و فقیرت خواهد کرد
وسائل الشیعه
امام باقر ع فرمود حکایت شخص حریص بدنیا حکایت کرم ابریشم است که هر چه بیشتر برخود تند امدنش دور تر شود تا انکه از غصه بمیرد امام صادق ع در انچه لقمان پسرش را موعضه گرد این بود که پسرجان مردم پیش از تو برای فرزندان خود اموالی گرد اوردند ولی نه ان اموال گردامده باقی ماندونه اولادی که برای انهاگرداورند و همانا و بنده مزدوری باشی که بکاری دستورت داده اند  واجرتی برایش وعده داده اند پس کارت را تمام کن واجرتت را تمام بگیر  در این دنبامنند گوسفندی م
شکست ها و نگرانی هایت را رها کن،خاطراتت را،نمیگویم دور بریز،اما قاب نکن به دیوار دلت...در جاده ی زندگی، نگاهت که به عقب باشد،زمین میخوری...زخم بر میداری...و درد میکشی...نه از بی مهری کسی دلگیر شو ... نه به محبت کسی بیش از حد دلگرم...به خاطر آنچه که از تو گرفته شده، دلسرد مباش، تو چه میدانی؟شاید ... روزی ... ساعتی ... آرزوی نداشتنش را میکردی...تنها اعتماد کن و خود را به او بسپار ...هیچ کس آنقدر قوی نیست که ساعت ها بر عکس نفس بکشد ...در آینده لبخند بزن... این
 
دقت کردی همین حالا ، همین لحظه پیرترین سِنی هستی که تا حالا بودی و جوانترین سنی هستی که تا اَبد خواهی بودپس از لحظاتت بی نهایت لذت ببر ، شاد باش ، غمگین مباش ، خلاق باش ، جسارت کن ، بیشتر بخواه ، جلو برو و از خودت مطمئن باش و هر لحظه یادت باشه هم‌ اکنون جوانترین سِن رو داری و هر لحظه بابت این موهبت الهی شکرگذار باشلحظاتتون پُر از باورهای مثبت
یارب ز شراب عشق سر مستم گن     در عشق خودت نیست کن و هستم کن 
از هرچه ز عشق خود تهیدستم کن      یکباره به بند عشق پا بستم کن
ای واقف اسرار صمیرهمه کس         در حالت عجزد ستگیر همه کس 
ازهرگنهم توبه ده و  عدرپزیز همه کس    ان کس که ببند گی قرارشباشد
بانیک و بد خلق چه کارشباشد        گر بنده اختیار در بانی کن
ان خوجه بود که اختیارش باشد         با داده حق گر تو راصی باشی
از همچو ویی کی متقاصی باشی     راصی شو خوشباش که یکهفته دور
مستقبلی اید که تو ما
خوشا که "عشق" و "وطن" داستانِ ما باشد
که حرفِ مردمِ ما بر زبان ما باشد
 
به تاخت می روی و پشت سر نمی بینم
در این مسیر کسی هم عنانِ ما باشد
 
خدا، خدای من و توست، دل قوی می دار
اگرچه دور زمان بر زیان ما باشد
 
غمین مباش که فردا -یقین- فرشته ی شعر 
قسم اگر بخورد، هم به جان ما باشد
 
طلای غزنه نوشتی به دادِ ما نرسید
سخن طلاست که خود در دهانِ ما باشد
 
ستون به سقفِ وطن می زنیم، "سیمین گفت"
بگو اگرچه که با استخوان ما باشد
 
تویی که می گذرم یا " منم که می گذری"
⭕️بی حجابان غاصبند و غصب دلها می کنندصاحب آن خانه را از خانه بیران می کنند.
صادق آل محمد گفت: دل عرش خداستبی حجابان عرش حق را لانه ی خود می کنند.
خواهرم گر شیر باشی و دلِ شیرت بودهل مبارز با خدا گفتی و مغلوبت کند
گر طلاقی را که مبغوض است بابش باز شدانتهای غصب دلها بود که کارش زار شد.
آتشی کانداختی در کلبه ی عشقِ کسیدودِ آن آتش به چشمت رفته و کورت کند.
یک نصیحت بشنو از من پا مزن بر بخت خویشچون کسی چون تو دلِ شُویت به تسخیر آورد.
توبه کن، بگرد و مایو
 1_ کار سختی که تو داری : *آرزوی هر بیکاری است .
 2_ فرزند لجبازی که تو داری: *آرزوی هر کسی است که بچه دار نمیشوند
 3_ خانه ی کوچکی که تو داری: *آرزوی هر کرایه نشینی است .. .
 4_ و دارایی کم تو: *آرزوی هر قرض داری  است 
 5_ سلامتی تو: *آرزوی هر مریضی است .
 6_ لبخند تو: *آرزوی هر مصیبت دیده ای است
 7_ پوشیده ماندن گناهانت: *آرزوی هر کسی است که گناهش فاش شده است   می گویند ای کاش گناهمان فاش نشده بود و دیگر انجامش نمی دادیم
۸- *حتی گناه نکردنت آرزوی بعضی از گنا
این روزها که درد و رنج کرونا در جامعه بشری سایه افکنده و غم در رهگذر آدمیان جولان می دهد برخی از اشعار به انسان حالی دیگرگون می بخشد از آن جمله این رباعی از حکیم ابوالعلا حمزه ابن علی مجیری شاعر قرن پنجم است که در تاریخ بیهق او ذکر شده و چقدر زیباست و آرام بخشدائم به جهان مباش با ولوله ایوز محنت او مگوی با کس گله ایکو مرحله ای است ما در او قافله ایچه نیک و چه بد قافله را مرحله ایتاریخ بیهق تالیف ابوالحسن علی ابن زید بیهقی با مقدمه دکتر قاری کلیم
آخر گشوده شد ز هم آن پرده های راز آخر مراشناختی ای چشم آشنا چون سایه دیگر از چه گریزان شوم ز تو من هستم آن عروس خیالات دیر پا چشم منست اینکه در او خیره مانده ای لیلی که بود ؟ قصه چشم سیاه چیست ؟ در فکر این مباش که چشمان من چرا چون چشمهای وحشی لیلی سیاه نیست در چشمهای لیلی اگر شب شکفته بود در چشم من شکفته گل آتشین عشق لغزیده بر شکوفه لبهای خامشم بس قصه ها ز پیچ و خم دلنشین عشق در بند نقشهای سرابی و غافلی برگرد ... این لبان من این جام بوسه ها از دام بو
«وحشی بافقی»

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید

قصه بی سر و سامانی من گوش کنید
گفت وگوی من و حیرانی من گوش کنید

شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی
سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی

روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم
ساکن کوی بت عربده‌جویی بودیم

عقل و دین باخته، دیوانهٔ رویی بودیم
بستهٔ سلسلهٔ سلسله مویی بودیم

کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود
یک گرفتار از این جمله که هستند نبود

نرگس غمزه زنش این همه بیمار نداشت
سنبل پر
غزلیات حافظغزل شماره ۳۶۷فتوی پیر مغان دارم و قولیست قدیمکه حرام است می آن جا که نه یار است ندیمچاک خواهم زدن این دلق ریایی چه کنمروح را صحبت ناجنس عذابیست الیمتا مگر جرعه فشاند لب جانان بر منسال‌ها شد که منم بر در میخانه مقیممگرش خدمت دیرین من از یاد برفتای نسیم سحری یاد دهش عهد قدیمبعد صد سال اگر بر سر خاکم گذریسر برآرد ز گلم رقص کنان عظم رمیمدلبر از ما به صد امید ستد اول دلظاهرا عهد فرامش نکند خلق کریمغنچه گو تنگ دل از کار فروبسته مباشکز د
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید
قصه بی سر و سامانی من گوش کنید
گفت وگوی من و حیرانی من گوش کنید
شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی؟
سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی؟
روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم
ساکن کوی بت عربده‌جویی بودیم
عقل و دین باخته، دیوانه ی رویی بودیم
بسته ی سلسله ی سلسله مویی بودیم
کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود
یک گرفتار از این جمله که هستند نبود
نرگس غمزه زنش این همه بیمار نداشت
سنبل پرشکنش هیچ گرفت
خداوند متعال ذر سوره نساء آیه 27 درباره افراد فاسد و شهوت‌پرست می‌فرماید: «آن‌هایی که پیرو شهوات‌اند، می‌خواهند شما به‌کلی منحرف شوید و در دام شهوات و گناهان گرفتار آیید.»[1] امام صادق علیه‌السلام نیز می‌فرمایند: «لَا تَصْحَبِ الْفَاجِرَ فَیعْلِمَک مِنْ فُجُورِهِ؛ با تبهکاران هم‌نشین مباش که مبادا از تبهکاری‌اش را به تو بیاموزد.»[2] به تجربه […]
نوشته نقش دوستی با افراد ناباب در گسترش فساد و فحشاء اولین بار در گناه شناسی. پدیدار شد.
روایت شده است که به عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام وحی شده:
 
ای عیسی، مرا بخوان بسان خواندن غرق شده ی حزین و اندوهناک که برای او پناه دهنده ای نباشد، دل خود را برای من خوار کن، در خلوت ها ذکر مرا بسیار نما و بدان که سرور و خوشی من در این است که نسبت به من چاپلوسی شود و در این حال زنده باش و مرده مباش و صدای حزین خود را به من بشنوان.
 
المراقبات انتشارات مؤمنین به کوشش صادق حسن زاده 

 
«٢٠»فَإِنْ‌ حَاجُّوکَ‌ فَقُلْ‌ أَسْلَمْتُ‌ وَجْهِیَ‌ لِلّهِ‌ وَ مَنِ‌ اتَّبَعَنِ‌ وَ قُلْ‌ لِلَّذِینَ‌ أُوتُوا الْکِتابَ‌ وَ الْأُمِّیِّینَ‌ أَ أَسْلَمْتُمْ‌ فَإِنْ‌ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ‌ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَیْکَ‌ الْبَلاغُ‌ وَ اللّهُ‌ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ ( ازاین‌رو)پس اگر با تو به گفتگو و ستیز و محاجّه برخاستند،(با آنها مجادله مکن و)بگو:من و پیروانم روى به خدا تسلیم کرده‌ایم.و به اهل کتاب(یهود و ن
بسم الله
همیشه وقتی یکی بد حال میشود یا فوت میکند یاد دیالوگ لیلا حاتمی به علی مصفا در فیلم (اگر اشتباه نکنم!)در دنیای تو ساعت چند است می افتم.دیالوگ را دقیق یادم نیست ولی چیزی در همین مفهوم است که لیلا حاتمی به علی مصفا زنگ میزند و در حال پیغام گذاشتن میگوید:سلام.خاله فلانی فوت کرد.آدم فکر میکنه این پیرای فامیل تا همیشه زنده میمونن.هیچ وقت توقع شنیدن خبر مرگشونو نداره.یادته برامون این شعرو میخوند... اگه تونستی بیا برای ختمش.
این دیالوگ را حفظ ش
 ابن فضال در حدیثی مرفوعی که سند انرابمعصوم رسانده حدیث کند که خدابوعزوجل بعیسی ع فرمود ای عیسی مرا در خاطرخود یاد کن تا من نیز تورا بیاد ارم ومرا در میان مردمان یاد کنگتا من نیز تو را در میان جمعی بهتر از جمع ادمیان یعنی فرشتگان یاد کنم ای عیسی دلت را برایمن نرم کن ودر تنهاییها بسیار مرا یاد کن وبدان که شادیمن باینستکه برای من تواضع کنی ودر بارهزنده دل باش و مرده دل و افسرده مباش  شرح مجلسی ره در اینکه نفس در این حدیث معنای ان جیست  وجوهی نقل
از این عصر خسته‌ام...
برگردیم به هزاره‌های دور...
من با پوست خرسی...
که زمستان‌هایمان را خوابیده...
برای تو بالاپوشی بدوزم...
و تو با شاخ گوزن پیری که شکار کرده‌ای...
عکسم راروی دیواره‌ی غارمان بکش!
مرا به هزاره‌هایی ببر ...
که غروب‌ها...
با شکاری تازه به خانه می‌آمدی...
و قلب من تنها آتشی بود...
که کشف کرده بودی!
رویا_شاه_حسین_زاده
......
گر سیر نشد تو را دل از ما
یک لحظه مباش غافل از ما
در آتش دل بسر همی گرد
مانندهٔ مرغ بسمل از ما
تر می‌گردان به خون دیده
-
- برایت لبخند زدن به کودکان وسط خیابان را تجویز میکنم؛ تا بفهمى هنوز هم، می‌شود بى منت محبت کرد...
- به تو پیشنهاد میکنم گاهى بلند بخندى، هرکجا که هستى؛ یک نفر همیشه منتظر خنده هاى توست...
- دکتر نیستم، اما به تو پیشنهاد میکنم که شاد باشى!
- خورشید، هر روز صبح؛ بخاطر زنده بودن من و تو طلوع میکند!
- هرگز، منتظر" فرداى خیالى" نباش؛ سهمت را از" شادى زندگى"، همین امروز بگیر...
- فراموش نکن "مقصد"، همیشه جایى در "انتهاى مسیر" نیست! "مقصد" لذت بردن از قدمهای
گاهی چنان بدم که مبادا ببینی امحتی اگر به دیده ی رؤیا ببینی اممن صورتم به صورت شعرم شبیه نیستبر این گمان مباش که زیبا ببینی امشاعر شنیدنی ست...ولی میل، میل توستآماده ای که بشنوی ام یا ببینی ام ؟این واژه ها صراحت تنهایی من استبا این همه مخواه که تنها ببینی اممبهوت می شوی اگر از روزن‌ات شبیبی خویش در سماع غزل‌ها ببینی امیک قطره‌ام و گاه چنان موج می زنمدرخود، که ناگزیری، دریا ببینی امشب های شعر خوانی من بی فروغ نیستاما تو با چراغ بیا تا ببینی 
علی اصغر(ع) فرزند کوچک امام حسین(ع) و حضرت رباب دختر امرءالقیس است که با تیر سه شعبه حرمله بن کاهل اسدی به شهادت رسید. مصیبت علی اصغر(ع) برای حسین(ع) جان فرسا بود چنان که گریست و به خداوند عرض کرد: خدایا خودت میان ما و این قوم داوری کن. آنان ما را فرا خواندند تا یاری کنند ولی برای کشتن ما کمر بسته‌اند. در این لحظه ندایی از آسمان رسید که: ای حسین(ع) در اندیشه اصغر(ع) مباش، هم اکنون دایه‌ای در بهشت برای شیر دادن به او آماده است. شب هفتم، شب رضاست. حسین(
چه سانی دل؟ خوشی با روزگارت؟به راه دل چه پوچی شد هزارت
خوشی با درد و خونی با دل خوشمیان دشمنان پرشمارت
برو ای دل مباش این سان پریشانبه سر آید شبان انتظارت
حریفی طعنه ای زد پشتِ سر دوششنیدم، حال پندِ آشکارت:  
مزن صوفی دم از عشق و خمش باشکه بوی نم دهد حرف قصارت
جهان نو گشت و حق نو گشت و حقدارو لیکن تو خوشی با خشکبارت
ز بس قاطی زدی هر کهنه و نوکه قاطی شد نوار هشت و چارت
چون نو آمد دگر هر کهنه نسخ استسخن نو گفتمت، این نو نثارت
زبان از صحبت حق آتشین ا
سلام دوستان گلم لطفاً این متن رو بخونیدچقدر قشنگه.......دلگیر مباش..!از مرغانی که نزد تو دانه خوردند و نزد همسایه تخم گذاشتندایمان داشته باش روزی بوی کبابشان به مشامت خواهد رسیدصبور باش،صبر اوج احترام،به حکمت خداستدنیا دو روزه،یک روز با تو،یک روز بر علیه تو ،پس ناامید نشو،زمان زود میگذرد،بی بی ها هم یک روز نی نی بودن،فقط گذر زمان نقطه هایشان را جابجا کردهجنگل هم باشی با بریدن درخت هایت بیابان میشویفراموش نکن نیلوفر جایزه ی ایستادگی مرداب اس
به نام خدانوشتم: چشم انتظار حادثه‌ای ناگهان مباش
           با مرگ زندگی کن و با زندگی بمیرمیگه: طوری شده؟میگم: نه! چطور؟- آخه خیلی منفیه.- برداشت من فرق می‌کنه!- با مرگ زندگی کن؟ چطوری آخه؟- نمیدونم چطوری توضیح بدم! ولی مصراع اولش که خوبه، برداشت من چیزی توی اون مایه‌هاست.- مثل هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست؟! :/ نه به این هم که ربطی نداره! یعنی حاضر باش برای هر بلای ناگهانی؟!- چرا بلا؟!- حادثه ذاتا منفی هست! ناگهان هم که اومده.- چشم انتظار حادثه‌ای ن
۵۱۴ – بیار باده بیار باده و بازم رهان زمخموری           که هم به باده توان کرد دفع رنجوری به هیچ وجه نتابد چراغ مجلس انس     مگر به روی نگار و شراب انگوری به سحر غمزه فتان هیچ غره مباش           که آزمودم و سودی … بیار باده – بیار باده و بازم رهان زمخموری – غزل — ۵۱۴
منبع : فالگیر
دعای روز بیست‌ویکم ماه مبارک رمضان
الهی! شب‌های قدر اوج ضیافت رحمانی توست. دل را شعفی فزاینده و در عین حال اندوهیست فراهم. شوق و شعف آن برای میهمانی بر خوان بابرکت توست و اندوهش از آوای رحیلیست که در گوش جان می‌پیچد و یادآوری می‌کند: هان! غافل مباش! مبادا بهار قرآن به‌سر آید و تو را نصیبی از آن نباشد!خدایا چنان کن سرانجام کارتو خشنود باشی و ما رستگارخدایا! در این روز نیز هم‌دل و هم‌زبان با روزه‌داران تو را می‌خوانم:«اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ
این ایّام مصادف است با کتاب و نمایشگاه کتاب و بازدید از غرفه ها و دست آخر خرید کتاب. به یُمن این ایام شعرِ عباس یمینی شریف را با هم زمزمه می کنیم و در صورت خوشآمد، به چند سوال بعد از آن نیز پاسخ دهید؛ سپاس..
من یار مهربانم
دانا و خوش بیانم
گویم سخن فراوان
با آنکه بی زبانم
پندت دهم فراوان
من یار پند دانم
من دوستی هنرمند
با سود و بی زیانم
از من مباش غافل
من یار مهربانم
1-مختصات یه کتاب خوب،چیست؟
2- در انتخابِ کتاب، به چه نکاتی توجه می کنید؟
3- چه کتاب
پیشتر شعری از بیدل را برای سنگ لحد انتخاب کرده بودم که در نهایت وسعت بود. اولّین بار آن را از ساعد باقری شنیدم. "وحشیِ دشتِ معاصی را/ دو روزی سر دهید/ تا کجا خواهد رمید؟/ آخر، شکارِ رحمت است!". آرامشی لطیف و جوششی رحمانی داشت. شروع ش این بود که "از چمن تا انجمن جوشِ بهار رحمت است/ دیده هرجا باز می گردد دچار رحمت است" .. فوق العاده بود. رحمت الهی راهت را از هر طرف می بست. گزیر و گریزی نبود. لایمکن الفرار من حکومتک. " نیست باک از حادثاتم در پناهِ بیخودی/ گ
بسم الله الرحمن الرحیم 

1- فرزندم هیچ کس و هیچ چیز را با خداوند شریک مکن! 2- با پدر و مادرت
بهترین رفتار را داشته باش! 3- بدان که هیچ چیز از خداوند پنهان نمی ماند!
4- نماز را آنگونه که شایسته است بپادار! 5- اندرز و نصیحت دیگران را
فراموش مکن! 6- در مقابل پیشامدها شکیبا باش ! 7- از مردم روی مگردان و با
آنها بی اعتنا مباش! 8- با غرور و تکبر با دیگران رفتار مکن! 9- در راه
رفتن میانه رو باش! 10- بر سر دیگران فریاد مکش و آرام سخن بگو!
11- از طریق اسماء و صفات خداون
بسم الله الرحمن الرحیم 

1- فرزندم هیچ کس و هیچ چیز را با خداوند شریک مکن! 2- با پدر و مادرت
بهترین رفتار را داشته باش! 3- بدان که هیچ چیز از خداوند پنهان نمی ماند!
4- نماز را آنگونه که شایسته است بپادار! 5- اندرز و نصیحت دیگران را
فراموش مکن! 6- در مقابل پیشامدها شکیبا باش ! 7- از مردم روی مگردان و با
آنها بی اعتنا مباش! 8- با غرور و تکبر با دیگران رفتار مکن! 9- در راه
رفتن میانه رو باش! 10- بر سر دیگران فریاد مکش و آرام سخن بگو!
11- از طریق اسماء و صفات خداون
من تو را با تمام لجاجت هایت مدفون می کنم تا دیگر نباشی. در فاصله ای دور می ایستم و مُشت مُشت خاک می ریزم سر گوری که با دست های خودم کَنده ام. دیگر نه چشم انتظار پیامی هستم نه زنگی که ناغافل به صدا در آید. دیگر از شنیدن اسمت قند توی دلم آب نمی شود. دیگر وسط هق هق های گاه و بیگاه صدایت نمی زنم. دیگر تلاش نمی کنم احساساتِ تلخم را معدوم کنم. اصلا نمی خواهم زایلِ این حسِ اشتباه شوم. چشمم به در نیست تا بیایی. پشیمان نیستم. پشیمان نمی شوم. تازه رها شده ام. د
پندهای 22 گانه زرتشت که هزاران سال پیش آن را به ما آموخته و به یادگار گذاشته :
_ نه به راست و نه به دروغ هرگز قسم مخور
_ خود برای خود، همسر برگزین
_ به ضرر کردن کسی خوشنود مشو
_ دوست بسیار داشته باش تا معروف باشی
_ نیک باش تا زندگانی به نیکی گذرانی
_هرگز ترشرو و بدخو مباش
_ تا جایی که می توانی ، از مال خود داد و دهش نما
_ کسی را فریب مده تا دردمند نشوی
_ از هرکس و هرچیز مطمئن مباش
 
_ آنچه را گذشته است فراموش کن و بدانچه
نیامده است رنج و اندوه مبر
_ پیش از پ
امام صادق(علیه السلام):شیعه ماکسی است که اگراز گرسنگی هم بمیردازمخالفان ماچیزی نخواهد خواست.
امام صادق(علیه السلام):کسی که به زبان میگویدشیعه است وبااعمال وآثارما مخالفت میکندازپیروان ما نیست.شیعه ماکسی است که مارا بازبان وقلب همراه باشدوآثارما راپیروی کندواعمال مارا انجام دهد. آنان شیعه ماهستند.
پیامبر(صلی الله علیه وآله):شیطان چون بانگ دعوت به نماز رابشنود بگریزد.
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام):ازکسانی مباش که اندرز به حالشان سودی
دکتر نیستم...
اما برایت 10دقیقه راه رفتن،روى جدول کنار خیابان را تجویز میکنم،
تا بفهمى عاقل بودن چیز خوبیست،
اما دیوانگى قشنگ تر است..
برایت لبخند زدن به کودکان وسط خیابان را تجویز میکنم،
تا بفهمى هنوز هم،میشود بى منت محبت کرد..
به ﺗﻮ پیشنهاد میکنم گاهى بلند بخندى،هرکجا که هستى،
یک نفر همیشه منتظر خنده هاى توست...
دکتر نیستم،
اما به ﺗﻮ پیشنهاد میکنم که شاد باشى!
خورشید،
هر روز صبح،
بخاطر زنده بودن من و تو طلوع میکند!
هرگز، منتظر" فرداى خیالى" ن
از زاویه‌ای عکس گرفته بود که معلوم باشد در چه رستوران شیک و شکیلی نشسته است. پنجاه سیخ رنگارنگ طوری در دست راستش بود که انگار یک دسته گل خواستگاری را گرفته است. محتویات اسیاخ هم عبارت بودند از اندام‌های خارجی مرغ و اعضای داخلی گوسفند؛ بال و کتف و گردن و جگر و انواع لوله و شاید هم یک جفت دنبلان یا چیزی نزدیک به آن. کتابش هم روی میز در تصویر دیده می‌شد. اعتراف می‌کنم: کتاب بسیار خوبی است. تأملات امپراطور مارکوس اورلیوس. انسان‌های زیادی در خلال
از زاویه‌ای عکس گرفته بود که معلوم باشد در چه رستوران شیک و شکیلی نشسته است. پنجاه سیخ رنگارنگ طوری در دست راستش بود که انگار یک دسته گل خواستگاری را گرفته است. محتویات اسیاخ هم عبارت بودند از اندام‌های خارجی مرغ و اعضای داخلی گوسفند؛ بال و کتف و گردن و جگر و انواع لوله و شاید هم یک جفت دنبلان یا چیزی نزدیک به آن. کتابش هم روی میز در تصویر دیده می‌شد. اعتراف می‌کنم: کتاب بسیار خوبی است. تأملات امپراطور مارکوس اورلیوس. انسان‌های زیادی در خلال
 

#محب‌امام‌زمان‌عج
خدا تو قرآن و ‌سوره بلد میگه ما انسان را در رنج و سختی خلق کردیم. این دنیا پر از سختی ها و مشکلات هست که بستگی به ما انسانها داره که چطور باهاشون مواجه بشیم.
⁉️یه سوال..؟اگر یه لیوان آب رو تو دستتون نگه دارین خسته میشین؟ نه. اگه ده دقیقه بگذره؟ آره یه خرده.اگه یک ساعت بشه چی؟ خُب دیگه خیلی خسته میشین.
✅مشکلات زندگی هم همینه، اگه ساده باهاشون برخورد کنی و درست، زود و بدون خستگی حل میشن. 
یکی از بهترین راه های دفع مشکلات
من تو را با تمام اخم ها و لجاجت هایت مدفون می کنم تا دیگر نباشی. در فاصله ای دور می ایستم و مُشت مُشت خاک می ریزم روی مزاری که دلم را بلعیده.
دیگر نه چشم انتظار پیامی هستم نه هیچ زنگی که به صدا در آید.
دیگر از شنیدن اسم ات قند توی دلم آب نمی شود.
دیگر وسط هق هق های گاه و بیگاه صدایت نمی زنم.
حالا تلاش نمی کنم احساساتِ تلخم را معدوم کنم. اصلا نمی خواهم زایلِ این احساسِ اشتباه شوم.
دیگر چشمم به در نیست تا بیایی.
پشیمان نیستم. پشیمان نمی شوم.
تازه رها شد
حکایت کرده‌اند که مردى در بازار دمشق، گنجشکى رنگین و لطیف، به یک درهم خرید تا به خانه آورد و فرزندانش با آن بازى کنند. در بین راه، گنجشک به سخن آمد و مرد را گفت: «در من فایده‌اى براى تو نیست. اگر مرا آزاد کنى، تو را سه نصیحت مى‌گویم که هر یک، همچون گنجى است. دو نصیحت را وقتى در دست تو اسیرم مى‌گویم و پند سوم را، وقتى آزادم کردى و بر شاخ درختى نشستم، مى‌گویم. مرد با خود اندیشید که سه نصیحت از پرنده‌اى که همه جا را دیده و همه را از بالا نگریسته اس
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
باشد که از خزانه غیبم دوا کنند
معشوق چون نقاب ز رخ در نمی‌کشد
هر کس حکایتی به تصور چرا کنند
چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدیست
آن به که کار خود به عنایت رها کنند
بی معرفت مباش که در من یزید عشق
اهل نظر معامله با آشنا کنند
حالی درون پرده بسی فتنه می‌رود
تا آن زمان که پرده برافتد چه‌ها کنند
گر سنگ از این حدیث بنالد عجب مدار
صاحب دلان حکایت دل خوش ادا کنند
م
«فَلَمَّا سَأَلَهُ الْکُفَّار أَنْ یُرِیَهُمْ انْشِقَاق الْقَمَرِ وَ قَدْ بَانَ لِخَدِیجَةَ حَمْلُهَا بِفَاطِمَةَ وَ ظَهَرَ ، قَالَتْ خَدِیجَةُ: وَا خَیْبَةَ مَنْ کَذَّبَ مُحَمَّداً وَ هُوَ خَیْرُ رَسُولٍ وَ نَبِیٍّ، فَنَادَتْ فَاطِمَةُ مِنْ بَطْنِهَا: یَا أُمَّاهْ لَا تَحْزَنِی وَ لاَ تَرهَبی‏ فَإِنَّ اللَّهَ مَعَ أَبِی، فَلَمَّا تَمَّتْ أَیَّامُ حَمْلِهَا وَ انْقَضَی وَضَعَتْ فَاطِمَةَ فَأَشْرَقَ بِنُورِ وَجْهِهَا الْفَضَا
و لاتکن من الغافلین… از غافلین نباشید…
وان کثیرا من الناس عن ایاتنا لغافلون؛
بسیاری مردم،از ایات و نشانه های ما غافل اند.
(سوره یونس،ایه 92)
ولا تکن من الغافلین؛
هرگز از غافلان و بی خبران از یاد خدا مباش.
(سوره اعراف،ایه 205)
ادامه مطلب
ولقد کرمنا آدم .......... (ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم) انسان موجــودی گرامی داشته شده است ، زیرا خداوند تبارک و تعالی در خلقت او چنین اراده کرده و با توجه به آیات قرآن روح الهــی منشا ء کرامت انسان به شمار می رود : فاذا سویته ونفحت من روحی فقددو له ساجدین  (چون تمامش کردم و در آن روح خود دمیـــدم سجده کنان بر او به خاک بیفتد). از این رو انسان به لحاظ داشتن این گوهر الهــی واجب التکریم است و در وهله نخست خالق هستی خود به اکرام او پرداخته است و همگ
 
(بغضِ چهل روزه)

برمزارت آمدم زار و پریشانم حسینمیکنم بر قبرِ شش گوشه فدا جانم حسین
.
آمدم از شام تا در بَر بگیرم قبرِ توهمچو شمعی درغَمت سوزان و گریانم حسین
.
آمدم با اَشک شویم قبرِ زیبایِ تو راخانه ام ، کاشانه ام شد بی تو زندانم حسین
.
مانده ام تنها در این دنیا ندارم یاوریکو؟ برادرها شود آرامشِ جانم حسین
.
یادگارِ مادرم پیراهنت آورده اماَرمغانی را جز اینم نیست، اِمکانم حسین
.
ِعطرِ زهرا را گرفته تار و پود پیرَهنبویَمش، دردِ دلم را  گشته در
الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلَا تَکُن مِّنَ الْمُمْتَرِینَ
اینها حقیقتی است از جانب پروردگار تو؛ بنابر این، از تردید کنندگان مباش!
 
 
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">


 
همیشه فکر می‌کردم به تنهایی می‌توانم از پس هرکاری که شروع می‌کنم بربیایم. می‌گفتم شخصا تجربه می‌کنم تا منت کسی هم بالای سرم نباشد. اگر زمین خوردم دستم را به زانوانم می‌گیرم و یاعلی گویان بلند می‌شوم. مدتی‌است اما متوجه شده‌ام، نه! از یک جایی به بعد فقط در حال درجا زدنم. امروز هم مطمئن شدم احتیاج به کسی دارم که مستقیم کمکم کند.
 
 
وقتی کسی که مثل یک پزشک، حنجره‌‌ی متنم را معاینه می‌کند تا چرک نداشته باشد و اگر داشت نسخه‌ی حکیمانه می‌پی
زن را اجباراً محصور کردن ، به مصلحت نیست
زن چه باشد؟! عالَم چه باشد؟! اگر گویی و اگر نگویی، او خود همان است و کار ِ خود نخواهد رها کردن ، بلکه به گفتن اثر نکند و بتر شود. مثلا نانی را بگیر زیر بغل کن و از مردم منع کن و می گو که : البته این را به کس نخواهم دادن، چه جای دادن؟! که نخواهم نمودن! اگر چه آن بر درها افتاده است و سگان نمی خورند، از بسیاری نان و ارزانی ! اما چون چنین منع آغاز کردی همه خلق رغبت کنند و در بند ِ آن نان گردند و در شفاعت و شَناعت (زشت
 
 دربارۀ آزادی و آزادی ملت‌ها، امام علی سخن مشهوری دارند: «لاتَکُن عَبدَ غَیرِکَ وَقَد جَعَلَکَ اللهُُ حُرّاً.» (بندۀ دیگری مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است.) سپس مفهوم آزادی را تفسیر کرده است. دوست دارم این جمله را توضیح دهم تا در پرتو ژرف‌نگری، به میزان والایی و ارزش این سخنان پی ببرید. 
معروف است که می‌‌‏گویند: مرز آزادی، آزادی دیگران است. انسان آزاد است هر گونه که بخواهد رفتار کند، ولی حد و مرز این آزادی او به آزادی دیگران محدود می
صفحات تاریخ گواهی میدهد که:زندگانی رهبر عالیقدر مسلمانان،از اغاز کودکی تا روزی که برای پیامبری برگزیده شد؛متضمن یک سلسله حوادث شگفت انگیز استو تمام این حوادث شگفت انگیز ، جنبه کرامت داشته و همگی گواهی می دهند که حیات و سرگذشت رسول گرامی یک زندگانی عادی نبوده است .
۱-تاریخ نویسان،از قول 《حلیمه》چنین نقل می کنند که او میگوید:انگاه که من پرورش نوزاد 《آمنه》را متکفل شدم؛در حضور مادر خود،خواستم او را شیر دهم. پستان چپ خود را که دارای شیر بود در
{إِلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثَانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا ۖ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَأَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفْلَىٰ ۗ وَکَلِمَةُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیَا ۗ وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ} 
اگر او (= پیامبر صلی الله علیه وسلم) را یاری نکنید، به ر
صحبت ها و نصیحت های پدرانه ی حضرتش من بابِ نگرانی های امروز !بسم اللههمانا در خلقت آسمان ها و زمین برای اهل ایمان، آیات و ادله ی قدرت الهی پدیدار است!و در خلقت خودِ شما آدمیان و انواع بی شمار حیوان کِ روی زمین پراکنده است آیات و براهین قدرت حق برای اهل یقین آشکار است.این آیات کِ ما بر تو، بِ حق تلاوت می کنیم هم ادله ی قدرت خداست، پس بعد از خدا و آیات روشن او دیگر بِ چِ برهان ایمان می آورند ؟وای بر مردم دروغ گوی بسیار زشت کار،آنکه آیات خدا را کِ بر
شاخصه های انتخاب اصلح از نگاه نهج البلاغه چیست؟
◀️با محوریت نامه ۵۳ #نهج_البلاغه:
نامه امیرالمؤمنین «علیه السلام» به مالک اشتر، در سال 38 هجرى هنگامى که او را به فرماندارى مصر برگزید.▫️1-اعتنا به نظرات مردم اهل مشورت بودن -  داشتن روحیه انتقاد پذیری«وَ لَا تَقُولَنَّ إِنِّی مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَأُطَاعُ؛ و مگوى که مرا بر شما امیر ساخته‏ اند و باید فرمان من اطاعت شود» ▫️ 2- تخفیف به مردم گرفتار توجه به اقشار ضعیف - در صدد کاهش گرفتاری های مرد
باغ بهشت طره ی مژگان چشم
توست
قمری به روی شاخه غزلخوان چشم توست

باران شوق چشم تو معنای زندگی
است
زمزم همیشه تشنه ی باران چشم توست

نام تو گشته ذکر مناجات قدسیان
روح الامین که قاری قران چشم توست

روز حساب علت ویرانی جهان
یک نفحه از وزیدن طوفان چشم توست

خورشید هم عنان خود از دست
داده است
مبهوت و مات و خیره، پریشان چشم توست

بانو خدای را به تماشا نشسته
ای
دین ترجمان و معنی ایمان چشم توست

معنا گرفت با تو بهار ای گل
وجود
فصل بهار غنچه ی بستان چشم تو
 پس از بحث‌های فراوان در فضای رسمی و مجازی درباره چند همسری و انتشار غیررسمی نظر رهبر انقلاب در رسانه‌های مجازی، امروز دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای، نظر ایشان را درباره مسأله‌‌ چندهمسری اعلام کرد. در پایان این مطلب، مصرعی آمده است که نشان می‌دهد معظم له چگونه با تکیه بر قدرت حیرت‌آور ادبیات و تأثیر شعر بر مخاطبان گوناگون، نظرشان را با قطعیت و جامعیت بیان می‌کنند.به نظر می‌رسد که «خدا یکی و محبت یکی و یار یکی» مص
برا فردا مشق دارم ولی دلم نمیخواد بنویسم. میگم فوقش یه نمره‌ست دیگه. اصلا رو نمره‌ی این درس حساب نمیکنم. اصلا هم ازش خوشم نمیاد. فقط پاس شم بسه. البته میخونم که تا جمعه حل کنم تمرینشو. ولی اینکه الان فشرده بشینم به حل کردنش اصلا حوصله‌شو ندارم تو این وضعیت. استاده امسال از کانادا اومده. من اگه جاش بودم همین فردا با اولین پرواز برمیگشتم کانادا. واقعا به چه امیدی برگشته؟ ( البته اگه دو هفته پیش بود می گفتم تصمیم درستی گرفته)
نمیشه فهمید چی به چیه
طوری نزی که مرگ تو رامش خانه شود
حضور زنده ات اوج عذاب کسانو حفظ حُرمتَت اصل و پایه نباشد، احترام توعین ریا و ترس وی از جناب خداوجود اهل خانه مملو درداحترام ضرور، همه رایشکنجه ی سخت کرد ...!
تا کی غرور تو قاتل عقل و شعورتا کی تو اهل دخالت و زورزبان حکم تو نیش زننده چو زنبور
بیا و لب به حقِ دینِ نداشته، ببندخداشناس نِه ای - (تو خود خدای خودی) -دهان گُنده ببند و کُنده مباشآتش نفرت بیش به اهل خانه مپاشبرای اهل خانه ی خویشسکوت کن و مایه ی زجر و هبوط،نم
السلام علیک یا مولای یا صاحب العصر و الزمان عجل‌الله فرجک
سلام و وقت بخیر! حرفی نیست جز تفال... بسم‌الله...
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.

بسم‌الله الرحمن الرحیم
 
به سر جام جم آن گه نظر توانی کرد      
که خاک میکده کحل بصر
این اصطلاح غلطی که روی زبانها افتاده اساسش تفکر غیر دینی است. در متکب اسلام همه افراد در مقابل رفتار و کردار و گفتار خود مسئول هستند و باید در پیشگاه حضرت حق، پاسخگو باشند.
کسی نمی تواند به این بهانه که دستور مافوق را اطاعت کرده به ظلم و جنایت اقدام کند.
این بخش از نهج البلاغه مولا علی علیه السلام را به مناسبت هفته نیروی انتظامی تقدیم می کنم به همه مدیران و مسئولان و کارگزاران کشور عزیزمان:
" هرگز با خدا مَستیز که تو را از کیفر او نجاتی نیست و ا
نصیحت های جالب گنجشک به مرد دمشی
حکایت 3 پند گنجشک
حکایت
کرده اند که مردى در بازار دمشق، گنجشکى زیبا، به یک درهم خرید تا به
منزل آورد و فرزندانش با آن بازى کنند. در بین راه، گنجشک به سخن آمد و به
مرد گفت:« در من سودی براى تو نیست. درصورتی که مرا ازاد کنى، تو را سه
پند مى گویم که هر یک، مانند گنجى است. دو پند را وقتى در دست تو اسیرم مى
گویم و نصیحت سوم را، وقتى آزادم کردى و بر شاخ درختى نشستم، مى گویم.
مرد با خود اندیشید که سه پند از پرنده اى که
نصیحت های جالب گنجشک به مرد دمشی
حکایت 3 پند گنجشک
حکایت
کرده اند که مردى در بازار دمشق، گنجشکى زیبا، به یک درهم خرید تا به
منزل آورد و فرزندانش با آن بازى کنند. در بین راه، گنجشک به سخن آمد و به
مرد گفت:« در من سودی براى تو نیست. درصورتی که مرا ازاد کنى، تو را سه
پند مى گویم که هر یک، مانند گنجى است. دو پند را وقتى در دست تو اسیرم مى
گویم و نصیحت سوم را، وقتى آزادم کردى و بر شاخ درختى نشستم، مى گویم.
مرد با خود اندیشید که سه پند از پرنده اى که
سخن از شیخ شهاب الدین یحیی سهروردی، معروف به شیخ اشراق است؛ همو که از نور هستی و نور حقیقت گفت و اینکه این انوار به یکدیگر می تابند و اشراق را پدید می آورند. این شخصیت کم نظیر در تاریخ ادب و شعر ایران زمین، در سال ۵۴۹ هجری قمری در سهرورد از توابع زنجان به دنیا آمد.
آموختن‌های او پس از کشف استعدادش در سهرورد، از مراغه و اصفهان و نزد برخی استادان آن روزگار مانند مجدالدّین جیلی و ظهیرالدّین قاری آغاز شد و سپس برای دستیابی بیشتر به حکمت‌ها و معار
خشکسالی و قحطی باعث مرگ سربازان شده بود و به همین خاطر گرشاسپ پادشاه ایران جنگ را پایان داد و زال سردار متفکر ایرانی نیز در زابل اقامت کرد. بعد از مرگ گرشاسب، افراسیاب دوباره به فکر افتاد به ایران حمله کند. زال به پسرش رستم گفت: جنگی در پیش است می‌دانم که تو هنوز جوانی و می‌خواهی جوانی کنی اما چه باید کرد که دشمن درراه است. آیا حاضری بروی؟
 
رستم اعلام آمادگی کرد و اسبی خواست که بتواند او و گرزش را که از سام به ارث برده حمل کند. زال هرچه گله اسب
مولوی می گوید: امام علی (ع) توسط رسول اکرم (ص) از ترور خویش به دست ابن مجلم مرادی آگاه شده بود. وقتی خبر به گوش ابن مجلم رسید، او به محضر حضرت رسید و خواست امیرالمؤمنین (ع) جان او را بگیرد تا این جنایت به دست او صورت نپذیرد. امام فرمود: ما قصاص قبل از جنایت نمی کنیم؛ تا کسی جرمی مرتکب نشود، نباید عقاب شود. اما او اصرار کرد و از عاقبت کار خود وحشت زده بود و با کمال جدّیت می خواست که حضرت با کشتن او، وی را از ارتکاب چنین جنایت هولناکی باز دارد. امام برا
و در کافى به سند خود از اسحاق بن عبدالعزیز از بعضى از اصحاب خود
نقل کرده که گفت: 
خدمت امام صادق (علیه السلام) عرض کردم در راه مکه بودیم و
مى خواستیم احرام ببندیم لذا نوره کشیدیم، و چون سبوس همراه نداشتیم که به بدن خود
بمالیم و اثر نوره را از بدن بزداییم ناگزیر قدرى آرد به خود مالیده و با آن رفع
حاجت نمودیم، من ناگهان به این فکر افتادم که این چه کارى بود کردم، و خدا مى داند
که چقدر ناراحت شدم. حضرت فرمود: آیا ترس تو از این جهت است که مبادا اسراف کر
روزی زنی نزد دکتر روانپزشک معروفی رفت و به او گفت که همسرش نسبت به او و فرزندانش بی تفاوت شده است و او می ترسد که نکند مرد زندگیش دلش را به کس دیگری سپرده باشد. دکتر از زن پرسید: آیا مرد نگران سلامتی او و بچه هایش هست و برایشان غذا و مسکن و امکانات رفاهی را فراهم می کند؟ زن پاسخ داد: آری در رفع نیاز های ما سنگ تمام می گذارد و از هیچ چیز کوتاهی نمی کند. دکتر تبسمی کرد و گفت: پس نگران نباش و با خیال راحت به زندگی خود ادامه بده. دو ماه بعد دوباره همان زن
یادتونه قبلا از ماجراهای شاهنامه گفته بودم؟
امروز پیشنهاد می‌کنم ماجرای آشنایی رستم با اسب معروف خود را بخوانید:
خشکسالی و قحطی باعث مرگ سربازان شده بود و به همین خاطر گرشاسپ پادشاه ایران جنگ را پایان داد و زال سردار متفکر ایرانی نیز در زابل اقامت کرد. بعد از مرگ گرشاسب، افراسیاب دوباره به فکر افتاد به ایران حمله کند. زال به پسرش رستم گفت: جنگی در پیش است می‌دانم که تو هنوز جوانی و می‌خواهی جوانی کنی اما چه باید کرد که دشمن درراه است. آیا ح
یادتونه قبلا از ماجراهای شاهنامه گفته بودم؟
امروز پیشنهاد می‌کنم ماجرای آشنایی رستم با اسب معروف خود که به رخش معروف است را بخوانید:
 
 
خشکسالی و قحطی باعث مرگ سربازان شده بود و به همین خاطر گرشاسپ پادشاه ایران جنگ را پایان داد و زال سردار متفکر ایرانی نیز در زابل اقامت کرد. بعد از مرگ گرشاسب، افراسیاب دوباره به فکر افتاد به ایران حمله کند. زال به پسرش رستم گفت: جنگی در پیش است می‌دانم که تو هنوز جوانی و می‌خواهی جوانی کنی اما چه باید کرد ک
دیار خیالت نخچیرگاه کوچکی است
که از هجوم تیرهای واقعیت در امانم می‌دارد؛ آن چنان که خودخواسته می‌آیم به سمتش...می‌آیم‌ که دربند باشم؛
خودخواسته 
که این بند؛ مامن دنج من استمی‌آیم که دربند باشم؛
خودخواسته
می‌آیم برای آزادی کوچکو شاید محقرانه‌ام
 برای سلاخیبارها و بارها و بارها
تیرهای واقعیت جسمم را نشانه می‌گیرد؛
 
در نخچیرگاه کوچک خیالت درون خیالم
قطعه قطعه می‌شوم
خودخواسته؛
 
درد می‌کشم
اما
نمی‌میرم؛
نفس می‌کشم...
 
دیار خیالت
برخیز تا یک سو نهیم این دلق ازرق فام را بر باد قلاشی دهیم این شرک تقوا نام را هر ساعت از نو قبله‌ای با بت‌پرستی می‌رود توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را مِی با جوانان خوردنم باری تمنا می‌کند تا کودکان در پی فتند این پیر دُردآشام را از مایه بیچارگی قطمیر مردم می‌شود ماخولیای مهتری سگ می‌کند بلعام را زین تنگنای خلوتم خاطر به صحرا می‌کشد کز بوستان باد سحر خوش می‌دهد پیغام را غافل مباش ار عاقلی دریاب اگر صاحب دلی باشد که نتوان یافتن د
معشوق پاییزی من، سلام!
به تو گفته بودم که همیشه خیابان‌گردی‌ در تاریک روشن شب را دوست دارم؟ گفته بودم چقدر از قدم زدن‌ زیر نور چراغ‌های کوچه ذوق می‌کنم؟ نه، نگفته بودم!
رفته بودم خیابان‌گردی، رفته بودم تا شاید باد از میان موهایم بگذرد و خیالت را هم با خود ببرد، رفته بودم بلکه بارانِ خیابان‌های این شهر خاطرات شب‌‌‌های با تو بودن را بشوید ، رفته بودم بلکه روی یک نیمکت خاطرات تک نفره بسازم، رفته بودم...
یادم نیست چقدر پیاده‌رو‌ها را گز کر
در مسجد، هر شب صفحه ای از قرآن را با ترجمه ی آن قرائت می کردند. شب پنج شنبه ای بود که صفحه ۱۹۲، آیات ۳۲‌ تا ۳۶ از سوره ی توبه را خواندند، خیلی دلم می خواست، آیه ۳۴ و ۳۵ را توضیح دهم و بیان کنم که یک «واو»، در آیه، چه قدر نقش دارد و برای حذف این «واو» چه قدر نقشه ها کشیده شد و «ابوذر»، برای باقیماندن آن بر سر جایش، و جلوگیری از تحریف قرآن چه قدر زجر کشید، ولی زمینه ی این بحث فراهم نشد.فردای آن شب، با برخی از دوستان، به دیدن یکی از حضرات رفتیم. از
 
   میلاد حضرت زهرا (س)
 
حضرت زهرا (س)در روز جمعه بیستم ماه جمادى الثانى سال پنجم بعثت تولد یافته است. (1)
مکان تولد حضرت زهرا (علیهاالسلام) در شهر مکه و در خانه ام المؤمنین حضرت خدیجه کبری(س)اتفاق افتاد.این خانه در محله ‏اى است که در گذشته به آن «زقاق العطارین» یعنى کوچه عطارها مى‏گفتند. رسول خدا (صلى اللَّه علیه و آله) تا هنگام هجرت، در آن خانه ساکن بود. خانه مبارکى که بارها در آن فرشته وحى بر پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) نازل گردید. این خانه ب
در کتاب اصول تشیع آمده است:[1]
نبوّت یعنی مأموریت مستقل از طرف خداوند متعال برای ابلاغ احکام و ارشاد خاص و عام، چه این مأموریت در خواب به او الهام شود چه در بیداری، چه به واسطه ملکی باشد و چه بلاواسطه از حق تعالی الهام بگیرد.
خلاصه کسیکه منصب پاسداری و راهنمائی را خداوند متعال مستقلاً به او مرحمت فرماید ولو نسبت به محیط کوچکی، او نبیّ است. لذا نباید با امامت اشتباه شود، زیرا امامت به معنای نیابت و معاونتِ پیغمبر است نه مأموریت بالاصالة و مستقل
مراقیت و اجتنباب از بعضی مطالب و کارها، ضروری و مهم است که در اینجا به طور خلاصه آن ها را ذکر می کنیم:
1. نشنیدن صداهای متحرک مثل صدای نامحرم یا موسیقی های مهیجامیرالمومنین علیه السلام می فرمایند:صحبت کردن غیر ضروری با زنان نامحرم انسان سالم را گرفتار بلاها و مصیبت ها می سازد و قلب انسان را به انحراف و مریضی می کشاند.
2. از خواندن مباحث و مطالب جنسى دوری کند.
3. از شوخی های جنسی و تحریک کننده اجتناب کند.
4. هرگز در مکانى خلوت و تنها و دور از نظر دیگر
حکمت 150
یکى از آن امیر (ع) تقاضا کرد تا پندى به او دهد ، حضرت چنین فرمود:
از آنان مباش که بى عمل، به آن جهان امید مى بندند و به آرزوى دراز در توبه درنگ مى کنند. در نکوهش دنیا گفتار پارسایان بر زبان مى آورند، اما در کار دنیا، کردار دوست داران آن به کار مى بندند. اگر دولت دنیا به چنگشان افتد گرسنه چشمى شان سیر نگردد و اگر از آن بى بهره مانند قناعت نکنند. به داده ها سپاس حق نگویند و از بقیت آن زیاده خواهند.
مردم را از کار ناپسند نهى کنند و خود از آن دست
حکمت 150
یکى از آن امیر (ع) تقاضا کرد تا پندى به او دهد ، حضرت چنین فرمود:
از آنان مباش که بى عمل، به آن جهان امید مى بندند و به آرزوى دراز در توبه درنگ مى کنند. در نکوهش دنیا گفتار پارسایان بر زبان مى آورند، اما در کار دنیا، کردار دوست داران آن به کار مى بندند. اگر دولت دنیا به چنگشان افتد گرسنه چشمى شان سیر نگردد و اگر از آن بى بهره مانند قناعت نکنند. به داده ها سپاس حق نگویند و از بقیت آن زیاده خواهند.
مردم را از کار ناپسند نهى کنند و خود از آن دست
آنچه می خوانید متن نامه ایست از شهید احمدرضا احدی دارنده ی رتبه ی نخست کنکور پزشکی سال ۶۴ ، که ساعتی قبل از شهادت نوشته شده است.
«بسم رب الشهدء و الصدیقین»
چه کسی می داند جنگ چیست؟ چه کسی می داند فرود یک خمپاره ، قلب چند نفر را می درد؟ چه کسی می داند جنگ یعنی سوختن ، یعنی آتش ، یعنی گریز به هرجا ، به هر جا که اینجا نباشد ، یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ جوانم چه می کند ؟ دخترم چه شد؟به راستی ما کجای این سوال و جواب ها قرار گرفته ایم؟کدام دختر دانشجوی
مهدی کمپانی زارع می‌نویسد:
«سال نهم هجری را می‌توان سال تثبیت اسلام در عربستان دانست. بسیاری از اقوام و ادیان که می‌دیدند اسلام قدرت روزافزونی می‌یابد، به دلایل مختلف نزد رسول خدا می‌آمدند و به اسلام می‌گرویدند و یا با ایشان پیمان‌نامه‌هایی را به امضا می‌رساندند. به حدی آمدوشد جماعات علاقه‌مند به مسلمانی و یا ارتباط با اسلام زیاد شد که این سال را ”عام‌الوفود“ نامیدند. از جمله گروه‌هایی که در این سال به مدینه آمدند جماعتی از بزرگان
بسم الله الرحمن الرحیم
 
حضرت زهرا سلام الله علیها
 
تولد: سال چهارم بعثت
شهادت: سال دهم هجرت
همسر: امام علی علیه السلام
 تعداد فرزندان: سه پسر و دو دختر که پسر سوم قبل از بدنیا امدن شهید شدند.
مقام ایشان: ام الائمه
نام: فاطمه
 القاب: زهرا، سیدة نساء العالمین، بتول، صدیقه، طاهره و...
کنیه: ام ابیها ، ام الائمه، ام الحسن، ام الحسین، ام المحسن
پدر: حضرت محمد صلی الله علیه و آله
مادر: ام المؤمنین خدیجه کبری (سلام الله علیها)
زادروز: بیستم ماه جمادی ا
پیش نوشت
   تقریبا چند تا نوشته نصف و نیمه آماده کردم اما برای تکمیلشون همیشه تنبلی میکنم
  نمیدونم به خاطر کاره یا درس خوندن چون اولویت های مهم تری از این نوشتن های تو زندگی هست به خودم میگم بیخیال این ماه رو هم یه پست کپی بذار حداقل بدونن در این جا رو تحته نکردی
رفتم تو سایت مدیوم هم ببینم نامه ی خلاقانه ای به فرزند پیدا میکنم که ازشون  الهام بگیرم دیدم نه اونجا هم یا گفتن ترامپ اخه و چخه
یا هم نامه رو خیلی شخصی و به زبان ساده ای نوشتن لذا نگا
قال الله تبارک وتعالی فی القرآن الکریم :فمن حاجک فیه من بعدماجاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا وابناءکم ونساءنا ونساءکم وانفسنا وانفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنه الله علی الکاذبین -آیه 61 سوره آل عمران
هرگاه بعدازعلم ودانشی که (درباره مسیح ) به تورسیده ،(باز) کسانی باتوبه محاجه وستیزبرخیزند،به آنها بگو:بیاییدمافرزندان خودرادعوت کنیم ،شماهم فرزندان خودرا،مازنان خویش رادعوت نماییم ،شماهم زنان خودرا،مااز ازنفوس خود دعوت کنیم ،شما هم ازنفوس
زن
نشست
با چشمانی نگران
به فنجان واژگونه‌ام نگریست.
گفت:
پسرم!
غمگین مباش
که عشق سرنوشت توست
و هر کس که در این راه بمیرد
در شمار شهیدان است.
فنجان تو
دنیایی هراس‌انگیز است
زندگی‌ات
سرشار از کوچ و جنگ.
پسرم!
بسیار دل می‌بازی
بسیار می‌میری
بر تمام زنان زمین عاشق می‌شوی.
اما
چون پادشاهی شکست خورده،
                                        بازمی‌گردی.
پسرم!
در زندگی‌ات
زنی است
با چشمانی شکوهمند.
لبانش
خوشه‌ی انگور.
خنده‌اش
موسیقی و گل
اما
آسمان تو ب
امام علی علیه السلام فرمودند:
لَا یَقُولَنَّ أَحَدُکُمْ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْفِتْنَهِ لِأَنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ إِلَّا وَ هُوَ مُشْتَمِلٌ عَلَی فِتْنَهٍ وَ لَکِنْ مَنِ اسْتَعَاذَ فَلْیَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلَّاتِ الْفِتَنِ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَقُولُ وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَهٌ وَ مَعْنَی ذَلِکَ أَنَّهُ یَخْتَبِرُهُمْ بِالْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ لِیَتَبَیَّنَ السَّاخِط
بعد از تموم کردن سربازی دیگه وقت خوندن وبلاگ؛کتاب؛ رو  ندارم.و همین طور نوشتن به آینده فکر میکنم به کار
به استخدامی-به ازدواج
اولین استخدامی رو هم اشتباه ثبت نام کردم و کلی خونده بودم
هیچ شد. همه زحمت هام به باد رفت
تو کل اون دو سال سربازی که لپ تاپ می بردم اداره؛ همه اش یا درس می خوندم یا تو وبلاگ ها بودم یا توی توییتر
واقعا تو روزای سربازی روزی سه ساعت وبلاگ می خوندم البته کارم رو هم انجام می دادم همراه با غر غر های رئیس (این کچله)
صبحانه(کله پ
روز تولد حضرت فاطمه (س) و جزئیات ولادت ایشان
روز تولد حضرت فاطمه (س) مصادف با بیستم جمادی الثانی سال دوم
بعثت می باشد. روز تولد حضرت فاطمه را روز بزگداشت مقام مادر و روز زن می
نامند. ستاره | سرویس مذهبی -  در
مورد روز تولد حضرت فاطمه (س) در بین علماى اسلام اختلاف است. لیکن در بین
علماى امامیه مشهور است که آن حضرت در روز جمعه بیستم ماه جمادى الثانى
سال پنجم بعثت تولد یافته است.
 
روز تولد حضرت فاطمه (س)
در روایتی آمده
رساندن بیشترین خیر چگونه فهم ما را از زندگی اخلاقی تغییر می‌دهد
 
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن/که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
مترجم کتاب در پیشگفتارش این بیت حافظ را نقل‌قول کرده است و می‌گوید در طریق ما غیر ازین گناهی هست! ضرر نرساندن بخشی از اخلاق است اما کافی نیست فردی اخلاقی است که هم آزار نمی رساند و هم از نیکی و خیررسانی دریغ نمی‌کند.دیگردوستی مؤثر هم یک ایده است، هم سبکی از زندگی که در حال رایج شدن در سراسر دنیاست. گاهی اوقات
دقیقا نمیدانم از چه سنی بود، اما به گمانم از همان اوان جوانی بود که حافظ دوست شدم..
نمی خواهم بگویم عمق مفاهیم عارفانه و عاشقانه شعرهایش را  درک میکردم و دقیقا نمیدانم این همه عشق به چه علت بود، اما وقتی  شعرهایش را می خواندم از دنیا جدا میشدم و حس میکردم یکی از نزدیکترین دوستانم دارد با من سخن میگوید. هرازگاهی با او درددل هم میکردم!
آنقدر شعرهایش را میخواندم که بی آنکه بخواهم بسیاری از ابیاتش را  حفظ شده بودم، هنوز هم دوستش دارم و شعرهایش را
آموخت تا که عطر ز شیشه فرار راآموختم فرار ز یاران به یار رادل می کشید ناز من و درد و بار راکاموختم کشیدن ناز نگار راپس می کشم به وزن و قوافی خمار را گیرم که کرد خواب رفیقان مرا کسلگیرم که گشت باده ز خشکی ما خجلگیرم که رفت پای طرب تا کمر به گلناخن به زلف یار رسانم به فتح دلمطرب اگر کلافه نوازد سه تار را باید که تر شود ز لب من شراب خشکباید رسد به شبنم من آفتاب خشکدل رنجه شد ز زهد دوات و کتاب خشکاز عاشقان سلام تر از تو جواب خشکاز ما مکن دریغ لب آب دا
زندگی نامه حضرت عیسی بسیار زیبا و پر از حوادث شنیدنی و آموزنده است. نام کتاب حضرت عیسی انجیل است. حضرت عیسی از پیامبران اولوالعزم است . که نامش 25 بار در قرآن کریم آمده است. 

تولد حضرت عیسیحضرت عیسی  در سرزمین کوفه در کنار رود فرات به دنیا آمد. مادرش حضرت مریم (س) دختر عمران (ع) است که نامش در 12 سوره قرآن ذکر شده است.عمران، پدر مریم در دوران جنینی مریم از دنیا رفت و سرپرستی وی را حضرت زکریا شوهر خاله مریم به عهده گرفت و او را طبق نذر مادرش به خدمت ب
پندهای خدا به عیسی علیه‌السلام

اشاره

پندهای خدا به عِیسی علیه‌السلام
علی بن ابراهیم از پدرش از علی بن اسباط از ائمه معصومعلیهم‌السلام
نقل کرده که: در پندهای خداوند به عیسی بن مریمعلیه‌السلام
آمده است:
ای عیسی! من پروردگار تو و پروردگار پدرانت هستم،
نامم واحد [و یکتا] است، و من یگانه ای هستم که همه چیز را به تنهایی
آفریدم، و هرچیز ساخته من است، و همه به سوی من باز می گردند.
ای عیسی! تو به فرمان من مسیح
هستی، و تو به اذن من از گِل همچون پرنده
   چون تعداد حروف حی کامل گردید، علی محمد باب هر یک از آنان را برای اعلان امر وابلاغ بشارت ظهور روانه شهر و دیاری کرد. ملّا حسین بشرویه ای که خیال می کرد همراه علی محمد برای حجّ بیت الله تشریف ببرند، لکن علی محمد باب وقتی که می خواستند از شیراز عزیمت کنند ملّا حسین را احضار کرده به او گفت: شما باید دامن همّت بر کمر زنید و به تبلیغ امراللّه قیام کنید، خدا شما را محافظت خواهد کرد و قرین نصرت و موفّقیت خواهد ساخت. آنگاه ملّا علی بسطامی را احضار کرد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در خراسان شمالی، امسال قرار است بر سفره عید نوروز هفت‌سینی از جنس فرهنگ و ادب و معنویت بچینیم، در کنار سفره عیدانه سال جدید که هم‌زمان است با سالروز ولادت بانوی دو سرا فاطمه زهرا (س) نگاهمان را از هفت‌سین سبزه، سنجد، سمنو، سیر، سیب، سکه و سماق به عالم معنا و اخلاق و ارزش‌ها به پرواز درآوریم.
عید امسال سبک زندگی اسلامی را که رهبر معظم انقلاب در بجنورد و در سفر تاریخی به استان خراسان شمالی کلید زدند در قالب هفت
نام هر شب محرم بنام کدام شهید کربلاست؟
 
 
آفتاب محرم برمی اید و کربلای دل را در پرتو خود می سوزاند. سرخی بیرق ایستادگی از گلدستة دست ها بالا می رود و در باد به حرکت در می اید.
عطر شهادت مشام را می نوازد و چشم ها در انتظار طراوت اشک به تماشا می نشیند. عقربه زمان روی نقطة پنجم عشق قفل می شود. خواب ها از چشم های خسته می گریزد و حسینیة سینه ها سیاه پوش می شود. آری محرم شده و انتظار لباس های مشکی به سر آمده است. این شب ها باید به سوگ نشست. هر شب به سوگ ستا
در
تمام 114 سورۀ قرآن کریم آیاتی دربارۀ عظمت قرآن این سرچشمۀ همۀ علوم و
کتاب اخلاق و عرفان و فقه و قرآن آمده است که خیلی از آیات چند بار تکرار
شده است و تکرار آیه نشانۀ اهمیت آن است اما برای رعایت اختصار در این بخش
به همین چند آیه اکتفا می کنیم .   1- « ذلک االکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین » (بقره ،1) ؛ این کتابی است که شکی آن نیست و راهنمای متقین است .
  2- « و ان کنتم فی ریب مما نزلنا علی
عبدنا فاتو بسورة من مثله وادعو شهداءکم من دون الله ان کنتم صادقی
با یاد و نام خداوند و به امید بر آورده شدن حاجات و سلامتی و به راه راست هدایت شدن تمام انسان ها ؛
هر روز یک صفحه  
صفحه پانصد و شصت و شش سوره القَلَم ( 52 – 43 ) – سوره الحاقَّه ( 8 – 1 )
سورةُ القَلَمبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏
خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ کانُوا یُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ (43)
فَذَرْنی‏ وَ مَنْ یُکَذِّبُ بِهذَا الْحَدیثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ (44)
وَ أُ
این شعر که در مدح امام رضا (ع) است که در مجموعه جنگ اشعار آمده است.


چو بر گرفت ز تارک سپهرِ زرّین تاج

    

زمانه مشک ختن ریخت بر صحیفه عاج


به شکلِ عارض خوبانِ ماه چهره نمود

 

رخ نجوم ثوابت ز طرّه شب داج


ز ظلمت شب مشکین ذوابه ره گم کرد

 

فراز چرخ سبک سیر کوکب وهاج


جهان به عادت معهود از شب شبه شکل

 

گرفت ظلمت اکسون به کسوت دیباج


پس از نقابت خورشیدِ، سیم سیما شب

 

گرفت بام و درِ چرخ چنبری در ساج


امیر کشور زنگ از کمین برون آمد

 

به عزم آنکه
برنامه
گروه معارف و مناسبتهایِ رادیو ایران تقدیم میکند.
**************************************************
به افق آفتاب
**************************************************
به نام ِ خدایی که رسیدنه به رضایتش ، سعادت ِ دو دنیاست.
**********************************************
با تبریک ِ سالروز ِ میلاد قهرمان ِ کربلا ، اسطوره صبر، حضرت زینب سلام ا... علیها
و تبریک ِ روز ِ پرستار به همه پرستاران ِ فداکار و باگذشت ِ ایران زمین ، خدمت ِ همه شما عزیزان عرض ِ سلام داریم و از خدای ِ بزرگ میخوایم که
که روال ِ زندگی ِ مار ُ
اشعار زیر از قصاید سید قطب الدین حسین میرحاج گنابادی متخلص به آنسی می باشد. وی از شاعران و مشاهیر شهرستان گناباد است.
این شعر که در مدح امام رضا (ع) است که در مجموعه جنگ اشعار آمده است.


چو بر گرفت ز تارک سپهرِ زرّین تاج

    

زمانه مشک ختن ریخت بر صحیفه عاج


به شکلِ عارض خوبانِ ماه چهره نمود

 

رخ نجوم ثوابت ز طرّه شب داج


ز ظلمت شب مشکین ذوابه ره گم کرد

 

فراز چرخ سبک سیر کوکب وهاج


جهان به عادت معهود از شب شبه شکل

 

گرفت ظلمت اکسون به کسوت دیب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها